بــرف بهاری
بــرف بهاری (قسمت اول)
پرده اول:
پای لپ تاب دراز کشیده بودم و داشتم جزوه درسیم رو میخوندم
باران مفصلی می بارید و به همین دلیل ، برخلاف تصمیم روز گذشته ، به کتابخانه نرفته بودم
موبایلم زنگ خورد ؛ یکی از دوستان خوبم از تیم جاده پشت خط بود.
اعلام کرد به دلیل بارندگی ، در سطح شهر و روستاهای اطراف سیل جاری شده و نیاز به کمک هست.
سریع بلند شدم ، لباسم را تن کردم و به مادرم گفتم: تماس بگیرید آژانس لطفا .
بنده خدا هاج و واج مونده بود . با استرس گفت خیره انشالله ؛ اتفاقی افتاده ؟؟!
گفتم نه ؛ خیره . بخاطر بارندگی هست ، باید سریع برم جمعیت .
پرده دوم :
بچه ها یکی پس از دیگری به اتاق کشیک جمعیت می رسیدن .
باید سریع حرکت می کردیم . واحدهای سیار یکی پس از دیگری از جمعیت به نقاط مختلف اعزام میشد.
تقریبا از تمام نقاط حومه شیراز تماس ها برقرار بود و درخواست کمک شده بود ؛ کوار ، کمربندی قرآن ، شهر صدرا ، شهرک گلستان ، کوهمره سرخی ، سیاخ دارنگون ، خان زنیان ، دشت ارژن ، زرقان و ...
تلفن دفتر کشیک و اتاق وضعیت جمعیت لحظه ای نفس نمی خورد. برای چند ساعتی در اتاق پاسخگویی مشغول جواب و بررسی تماس ها بودم . دستم روی شاسی گوشی بود تا تماس بعدی را جواب بدهم و فقط یادداشت می کردم . حتی یک لحظه هم گوشی روی تلفن قرار نمی گرفت .
- آقا برس به دادمون که زندگیمون رو آب برد
- تروخدا کمک کنید که گوسفندامون تلف شدن ؛ خودمون تلف نشیم
- اینجا وضعیت خیلی وخیمه ، کمک برسونید.
- توی کوه گیر افتادیم ، کمک بفرستید
و من فقط یادداشت میکردم . آدرس و شماره تماس می گرفتم و پاسخ به تماس بعدی .
یکی دیگه از بچه ها هم کنارم نشسته بود و آدرس ها رو به تفکیک مناطق جمع بندی می کرد و به نزدیک ترین واحد مستقر در منطقه گزارش می داد
مغزم به حالت انفجار رسیده بود و جای خودم را با یکی دیگه از دوستان عوض کردم و خودم کنار او نشستم و آدرس ها رو به واحدها گزارش میدادم .
ادامه دارد ... (حالا برم بوشهر برگردم چشم ؛ نفس نمیخوره که)

اینم بنده حقیر ؛ سراسر وجودم خیس و پر از شل و گل
و به دلیل بارش شدید باران ، بیش تر از این ریا نکردیم که عکس بگیریم
آمادگي براي مقابله با سيل (انجمن نجاتگر)
راهکارهایی برای کاهش آسیب های سیل (انجمن نجاتگر)
کیف نجات خانواده (انجمن نجاتگر)
طرح سوالات شما در خصوص سیل و طوفان در انجمن نجاتگر
به نام او که قرآن را هدایتگر جمله عالمیان شمرد و سوره حمد را چکیده آن دانست و واژه (نستعين) اين سوره را رتبت قائل شد و چه خوش نشست مفهوم امداد در اين واژه عالیه قدسي .