نامه ای از سر دلتنگی

گیرنده : امام حـــّی و حاضر | فرستنده : یکی از میلیون ها امدادگر منتظر 


آقا سلام

میدانم که احوال شما خوب هست ! البته از غم دلت خبری نداریم .

حال ما که خوب نیست ؛ خسته ایم و حیران ، اما نمیتوانیم مدعی باشیم که منتظریم ...

دستمان به قلم (کیبورد) نمیرود

شاید چیزی برای نوشتن نداریم ؛ شاید هم از انبوهی حرفهاست که دستانمان را سنگین کرده

امسال هم ، نیمه شعبان گذشت ؛ جشن خوبی به افتخارتان برگزار کردند ؛ اما اینکه دلمان با شما بود یا نه نمیدانم ؟!


امسال باز لبخند روی لبمان کمرنگ تر شد

در لابه لای اخباری که بیانگر شادی مومنان و شیعیان جهان از جشن میلادتان بود، خبرهای دیگری هم به چشممان میخورد که بعضا گم میشدند

البته عادی بود ، یا شاید ما عادت کرده ایم ؛ یا شاید امدادگری یعنی اینکه بشـنویم و در خود بریزیم و از درون بشکنیم و سکوت کنیم و لبخند را از لب پاک نکنیم !

هر چه باشد ؛ باید تسکین بخش آلام بشر باشیم

خبرها که از غول های رسانه ای مدعی دموکراسی در دنیا سانسور می شود ، خبرگزاری های خودمانی هم که کم و بیش چیزی می زنند ؛ اما یقین داریم که شما بهتر از این حال و روزگار خبر دارید ؛ خواستم بپرسم ؟؟! ...

از حال و روزگار مسلمانان میانمار چه خبر ؟

در یک هفته اخیر ، چه تعداد زن و کودک و غیر نظامی در افغانستان کشته شدند ؟ آمارش را نمیدانم .

راستی در پاکستان چه خبر است ؟ شنیدم باز عده ای به جرم شیعه بودن در خون غلطیدند ...

چه خبر از عراق ؟ در آنجا که سال هاست بوی خون به مشام میرسد ، شاید ما عادت کرده ایم

از تکفیری های سوریه چه خبر ؟ خواندم که سر دو نفر مسیحی را به جرم همکاری با ارتش بریدند !

از شهید شیخ حسن شحاته چه خبر ؟ دیدم که روز مولود شما ، به جرم دایر کردن حسینیه برای جدت (ع)، غریبانه و مظلومانه، بر خانه اش هجوم بردند، درب خانه را شکستنند، هلهله کنان و شادمان، با سنگ و چوب بر سرشان باریدند، خانه را به آتش کشیدند و بدن نیمه جانشان را در کوچه و خیابان گرداندند.

از حال و روز گرسنگان سومـالی بی خبرم ، شرمنده ، کسی برایمان خبر نمی آورد

بحرین هم که کما فی السابق ....

از ترکیه و برزیل و شهرهای در هم ریخته اروپا هم سوالی نمی کنم ..

دنیا در حال انفجار است ،

راستی وظیفه یک امدادگر چیست ؟ نظاره ؛ من هم نمیدانم ؛

شاید انتظار فرج؛ افضل الاعمال باشد که قطعا هست

و شاید ما رسالتمان را خوب بلد نیستیم ...

صاحب الزمان (عج) ما که قابل نیستیم ، برای ما نـه ، ولی بیا و به این دموکراسی و بشردوستی پایان بده

ما این را نخواستیم ...

در اساسنامه کاری ما ؛ بندهایی دیگر قید شده ، گویا اساس نامه را بی اطلاع تغییر داده اند

و به ما هم میگویند سکوت کن

اصول ما این بوده و هست:

بی طرفی و بی غرضی و جهان شمولی و خدمت داوطلبانه و بشردوستی و یگانگی و استقلال


والسلام علیکم

امضاء : الحقیر




نجاتگر شش ساله شد